تا نشستم میگه خونتون کجاست ویلایی یا آپارتمانی ؟ عروسی کیه ؟ داماد چند سالشه ؟ میگم ۴۰ سال میگه وای چقدر دیر ازدواج دومشه ؟ گفتم نه اول ، گفت این چهل سالشه تازه ازدواج کرده کی میخواد بچه دار بشه ؟ گفتم دیگه هرکس هر سنی دوست داره بچه دار میشه بلاخره از داماد کشید بیرون و گیر داد به من چند سالته ؟ مجردی یا متاهل رشتت چیه؟ میگم دامپزشکی برگشته میگه اه خیلی چندشه من از همه حیوونا میترسم حتی از مگس هم چندشم میشه خواستم بگم تو مگه قبول شدی و نرفتی ولی هیچی نگفتم یه بار نشد یه آرایشگاه برم دهنشو ببنده فقط کارشو بکنه
ناخن نمیکاری؟ زشته دختر ناخن هاش ساده باشه و.....دیگه خیلی وقته نمیرم آرایشگاه فقط بخاطر این حرفا
حالم از دلار بهم میخوره، از ریال بیشتر...گور پدر این زندگی، گور پدر هرکی که به ما ظلم کرد...تاوان بدهند یا ندهند چه فرقی به حال ما میکند؟؟؟ما خواهیم مُرد و همه آرزوهایمان را به گور خواهیم برد...اما خدایا یادت باشد ما تو را ندیدیم اما پرستیدیم، تو ما را دیدی اما انگار شتر دیدی ندیدی...ما را در این زندگی نکبت بار میان این لاشخورها و کفتارها و کرکس ها تنها رها کردی...ما فقط یکبار فرصت زندگی داشتیم که نشد، جبران نمی شود، تمام شد...یارب حساب نیست نگو بندگی نکرد، این بنده زنده بود ولی زندگی نکرد... (مجید کریمیان)