2777
2789

اگر برمیگشتید به قبل چیمیخوندید و چرا 

من خودم عاشق ادبیات و قران بودم اما چیز دیگه خوندم معماری و وکالت و حسابداری و مدیریت و ادیان و ریاضی و علوم قران و کسب و کار و فیزیک و بینایی سنجی خیلی دوست داشتم

اما سالها دچار بیماری و عدم اعتماد به نفس و اضطراب شدید باعث شد از خیلیش جا بمونم 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من عاشق رشته های درمانی بودم ولی یسری اتفاقا و یسری ادمای عوضی باعث شدن کلا قید کنکورو بزنم و برنامه مهاجرت بچینم ولی فهمیدم ک همه حرفاشون دروغ بوده و درنهایت الان ارایشگر هستم🥲🥲🥲🥲

اگه میبینید حرفام با تاپیکام همخونی نداره بخاطر اینه که اطرافیان و دوستان گاهی ازم میخان سوالاشونو تو نینی سایت بزارم، پس هی نیاین بگین توکه مجردی چرا تاپیک بیبی چک و تیتر بتا داری😕😂

از بچگی عاشق این بودم که یه ماشین حساب داشته باشم و صبح تا شب باهاش بازی کنم

رفتم هنرستان و حسابداری خوندم و الانم ۱۲ ساله تو حوزه مالی فعالیت میکنم. راضیم چون عاشقشم. یه ماشین حساب دارم که چون جان خود میدانمت😄

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

به درس علاقه نداشتم نخوندم  بازم ب عقب برگردم علاقه ندارم 😐😅

ولی اگه شوهرم راضی بشه بریم بچه بیاریم حاضرم تا هر چقدر و هرچی ک بگن مثل خر درس بخونم 🥺

لطفا برای حاجتم یه صلوات بفرست دلم شکسته

مکانیک و اقتصاد رو دوست داشتم ولی دیگه رفتم حوزه شهرسازی و معماری ‌رفتم سر کار توی وزارتخونه ، راضیم خداروشکر اره همه چی خوبه  ولی خب علاقم نبود 

آبی که براسود زمینش بخورد زود، دریا شود آن رود که پیوسته روان است 

از بچگی عاشق این بودم که یه ماشین حساب داشته باشم و صبح تا شب باهاش بازی کنمرفتم هنرستان و حسابداری ...

منم حوزه مالی رو دوست دارم 

آبی که براسود زمینش بخورد زود، دریا شود آن رود که پیوسته روان است 

مکانیک و اقتصاد رو دوست داشتم ولی دیگه رفتم حوزه شهرسازی و معماری ‌رفتم سر کار توی وزارتخونه ، راضیم ...

میتونم بپرسم چند سال سابقه دارید و چه حقوق و مزایایی دارید تا چه مقطعی خوندید

الان تا چه مقطعی خوندید و چه درامدی دارید ازش

تا ارشد خوندم و راضیم

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792