مادرم که جگرمو سوزونده
اما خب بابام چند صباحی کار خاصی نداشت باهام
بعد دیشب خونشون بودم
موقع خداحافظی یه رفتار خیلی ناشایست انجام داد و بعد من رو به همه رفتارش رو نشون دادم یعنی دو تا ابجیم و مامان و داداشم
گفتم خیلی بی ادبی کردید
بعدم رفتم از خونه بیرون
حالا امروز ابجیم زنگ زده تو که رفتی بیرون بابا یکساعت گریه میکرد که من کاری نکردم !!!!!!!!!!!!
اصلا آنقدر زننده و تابلو بود ک نمیشد حاشا کرد یا من بگم بد فهمیدم
یعنی اینا استاد حاشا کردنن یعنی یه بلایی سر آدم میارن بعد برای اینکه جلو بقیه ضایع نشن نقش قربانی بازی میکنن،
حالا مامانم هر کدوم از داداشام یا زنداداشای دیگه ببینه این حرف و کار من میشه نقل مجلسش
که این دختره با باباش بد رفتاری کرده
و همه رو بر علیه من میتازونه
از همشون بدم اومده
حالا منم شوهر ندارم یعنی جدا شدم با پسرم زندگی میکنم