2777
2789

وقت بخیر خانما اینو‌برای خودم مینویسم که وقتایی که کم میارم یادم بیفته خدا چقدر هوای آدمها رو داره

امروز‌دوستم زنگ زد گفت میای بریم بیرون دور بزنیم ؟ من بااینکه واقعاحس ندلشتم اما دلم نیومد بهش نه بگم جون میدونم‌‌حال خوبی نداره و‌‌نیازبه همصحبت داره گفتم باشه میام دنبالت . چرخیدیم تاسرازتجریش دراوردیم اول رفتیم دربند چون خوراکی خورده بودیم ناهاراونجا نخوردیم ، رفتیم پاساژهای تجریش و دیگه گرسنه مون شد اونجام که پرازرستورانه‌ هی هرجا میخاستیم بربم یا من مخالفت میکردم یااون انقد رفتیم سرازکوچه پشت امامزاده صالح سردراوردیم یه ساندویچی خیلی ارزون و ساده اونحاس گفتم بیاهمینجا بگیریم یکم فحشم داد به شوخی که اخه اینحا پره مرده جانشستن و دست شستن نداره گفتم حالا بخربم میریم‌ تو‌ماشین میخوریم ادامه پست بعد

هرچه تبر زدند مرازخم نشد جوانه زد 🌱

خلاصه دوستم‌که رژیم‌و‌منم خیلی کم غذا کفت ۱ دونه کافیه ها گفتم نه ۲ تا بگیریم کلی راه رفتیم حالا امروز رژیم نباش و این حرفا

به دوستم  گفتم تاینجا اومدیم بربم امامزاده صالح ؟ همونحاغذامون تو‌حیاط هم‌بخوریم هم یکم بشینیم  گفت باشه خلاصه رفتیم داخل حیاط رو فرشها نشستیم دیدیم یه خانم میخاد نماز بخونه کفتم پاشو بریم اون سمت دیکه نماز این بنده خدا خراب نشه ؛ اومدیم یه ور دیکه ساندویچمون دراوردیم دیدم یه پیرزن خیلییی لاغر و‌ نحیف نگاه میکنه اما انقد شریف و باحجب و‌حیابود روش نمیشد بگه گرسنه س ، رفتم جلو گفتم مادرجان ناهارخوردین ؟ گفت نه مادر ، گفتم خب این خدمت شما اول تعارف کرد بعدکفت مادرخداخیرت بده از گرسنگی درمونده شده بودم از دیروز تا حالا چیزی نخورده بودم اما نصفش بده باقیش بده من

گفتم نه منو دوستم ۱ دونه کافیمونه اینو اصافه کرفته بودیم قسمت شمابود.

بدوستم گفتم ببین از قیطریه که سوارت کردم و‌دربند و‌ پاساژ و‌فودکورت و ده تا رستوران خدا منوتورو کشوند تواین نقطه غذا بخوریم که امروز یه گرسنه سیر بشه .🤍🩷


هرچه تبر زدند مرازخم نشد جوانه زد 🌱

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یعنی ما حتی اگه اون جای اول که نشسته بودیم بلند نشده بودیم اون خانم بنده خدارو‌نمیدیدیم 

بدوستم گفتم خدای این خانم خدای ماهم هست چقدر خودش قشنگ همه چیو برامون میچینه و ما بابت چیزلی الکی حرص میخوربم و استرس میکشیم

هرچه تبر زدند مرازخم نشد جوانه زد 🌱

جالب بود واقعا بعضی مواقع یه اتفاقاتی هست که خارج از درک ماست

اره واقعا من تو‌ رختخواب بودم صبخش دوستم زنگ زد و پاشدم رفتم 

هردوهم پریود بودیم اصلا نمیخاستیم اون لوکیشن بریم اما یهو نظرمون عوض شد سرازاونحا دراوردیم

هرچه تبر زدند مرازخم نشد جوانه زد 🌱

یعنی ما حتی اگه اون جای اول که نشسته بودیم بلند نشده بودیم اون خانم بنده خدارو‌نمیدیدیم بدوستم گفتم ...

بغضی شدم🥺🤍🌱

قصه زندگی و ازدواجمو بخون و بهم کمک کن...دوستت داشتم و دارم...                                                                         خدای من به هر خیری که برایم بفرستی سخت محتاجم... 
قربونت برم خوش قلبم🩷🫂

عزیزدلمی😍

قصه زندگی و ازدواجمو بخون و بهم کمک کن...دوستت داشتم و دارم...                                                                         خدای من به هر خیری که برایم بفرستی سخت محتاجم... 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز