دیشب خونه نامزدم اینا بودیم نصف شب بیدارش کردم برو برای من ناخن گیر بیار پوست پام ریش شده بود باید میکندمش چون میگرف به پتو درد میکرد
از چهار صبح تو گوش من نق نق کرد فحش داد گف خرم بیشعورم زبون نفهمم دیوونم تا شیش
بعدشم خواست باهام آشتی کنه قبول نکردم باز دعوا کرد و دیوونه بازی در اورد
خیلی خستم ازش . دلم نمیخاد ی مدت ببینمش اصلا