سلام همسایه واحد روبروی ما همیشه خدا در ورودیشون باز از اونام که انگار ناشنوان صداشونو میگیرن رو سرشون.. کل تابستون همین بوده الان چند روز پشت سرهم مهمون دارن صداشون میپیچه از صبح زود واقعا استراحت نداریم روانی شدیم خیلی ام باهاش رودروایسی دارم نمیدونم بهش چی بگم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اصلا مدیر های ساختمون خودشون خیلی رفتوآمد دارن ساختمون ما هم همینه دقیقا.هر شب مراسم لهو و لعبشون به راهه .به مشت زن میان خونشون قلیون وای منم کلافه شدم بخدا ولی دارم میسازم فقط به سختی
یسریا نمیدونم ازکجااومدن بلد نیستن اپارتمان نشینی رو .یادم نمیخپان بگیرن. حالا ادم میفهمه طرفمهمون ...
ایشون مثلا مدیر ساختمون هم هستن مدام ایراد میگیرن از همه چی ولی نمیدونم چرا این کارشون رو نمیبینن چند روز پیش منو دیدن میگن ببخشید درمون باز شما رد شدنی معذب میشید جالبه صدارو نمیگه انگار خونه ما حرف میزنن الان بحثشون در مورد چربی خون هست دارن با فامیلا تبادل نظر میکنن