بچه ها من از بچگی همین اوضاعم بود خاله و دایی هام کلا با هم رفتارشون خیلی گرم و صمیمی ولی چشم دیدن مادر منو نداشتن و با بچه هاشو اینجوری بودن حتی الان بزرگ شدیم هم رفتارشون همیشه بعد من ازدواج کردم کل خانواده شوهرم از روز اول از من بدشون میاد از کوچیکتون گرفته تا بزرگشون خواهر شوهرا و جاری کلا چشم دیدن منو ندارن و طبیعی هست بعضی اوقات که از عروس خوششون نیاد ولی اینا بدجور از من بدشون میاد انگار ارث پدرشون رو خوردم از رفتار کلام عمل هر جوری فکر کنین بدی میکنن یه رفتارایی میکنن میگم خدایا مگه من چه گناهی کردم لباس خوب بپوشم خوب حرف بزنم به خودم برسم کلا دیگه هیچی با نفرت نگاه میکنن و همیشه نگاهشان با نفرته چرا بعضی ها اینجوری هستن مگه چه بدی کردیم در حقشون؟
حسودن پدسگا
بدذات
حسود
چشم تنگ
حال بهم بزن
منم خاله شوهرم ک یکسال ازم کوچیکتره تو ارایشگاهی ک‌کار میکنه برا عقدم آمادم میکرد ی‌جوری رفتار میکرد انگار چند ساله منو میشناسه و ازم‌متنفره... اون این حسو بمن داد ک‌ازت متنفرم همین الانشم همین حسو ازش میگیرم تازه تو روز عقدم بهم‌تیکه هم انداخت ولی هیچی بهش نگفتم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز