موی سپید و بخت سیاهم نگاه کن
سوز مرا به شعله ی آهم نگاه کن
شاهم ، ولی بملک بلا ، با سپاه غم
ملکم ببین و موج سپاهم نگاه کن
گفتی به من که : شام تو چون بگذرد بهجر؟
شام مرا ز روز سیاهم نگاه کن
بر درد من ز حالم اگر پی نمی بری
بر گریه های گاه به گاهم نگاه کن
تا صد سخن به نیم نگه ، باز گویمت
ناز آفرین من ، به نگاهم نگاه کن!
تهران ـ ۱۳۴۵
مهدی سهیلی