سلام دوستان ممنومادر شوهرم تو یه حیاط زندگی می کنیم وقتی می یام بیرون توحیاط که بچه ها هوابخورن هی پاچه می گیره هر روز دعوا داریم از جهتی هم این خونه رو کلس خرجش کردیم نمی تونیم ول کنیم بریم چه کنم
هر کاری می کنم نمی تونم بی تفاوت باشم پدرمو درآورده امروز مهمون داشتم داشتن کی رفتن کلی نتو حیاط فحش شون دادجاریمم از اون بدتره دوتایی تو حیاط فقط دنبال دعوان
نمی تونم اهمیت ندم هر بار که مرم حیاط تا بچه هابازی کنن می یاد بیرون فحش می ده دنبال دعواس
خب اینجوری که مریض میشی....خودم یه مادرشوهر بدتر از تو دارم که با کارهاش منو مریض کرد...الان خودم زدم بی خیالی....حالم خداروشکر بهتره.....بره جهنم فکر کن یک سگی واق واق میکنه....گوش نده به حرفاش
خب اینجوری که مریض میشی....خودم یه مادرشوهر بدتر از تو دارم که با کارهاش منو مریض کرد...الان خودم زد ...
منم گاهی وقت ها جواب می دم یعنی جواب ندم؟ آخه بابام فوت شده فحش اش می ده گاهی نمی تونم ساکت باشم منم بهش گفتم درد بی درمون بگیری اشتباه نکردم نیاید می گفتم؟
کنترل زبون اونا دست شما نیستکنترل گوش و زبون خودتون که دستتونهنه به حرفاتون گوش بدین نه جواب بدینانگ ...
صدای بچه های دخترش که مییاد بچع ها دیوونه می شن که دروباز کن بریم باها شون بازی کنیم نمی ذارم سرم ومی خورن می ذارم همش دنبال دعوان که بچه ات ال کرد بل کرد بدترین دوران زندگیم و سپری می کنم