کمی طولانیه بخونید
از طریق یک برنامه آشنا شدیم ظاهرا چند ماه دنبالم بوده ولی من نگرفته بودم قضیه رو،سن هم بزرگ هستیم و آقا خارج از ایران هست و هر سال ۲ بار میاد ایران
وقتی صحبتهامون دوتایی شد ازش پرسیدم هدفش چیه گفت دوستی و آشنایی ولی من بهش گفتم من هدفم ازدواج هست،حالا چند روز پیش از من راجع به اینکه چه تیپ پسری میپسندم پرسید و بعد به شوخی یه خواستگار مستعار برام ساخت و هی میگفت مثلا جعفر اومده خواستگاری و اینو نداره و اونو نداره بعد متوجه شدم این دارع شرایط خودش رو با اسم جعفر ازم میپرسه
به شدت ابراز دلتنگی میکرد( اینم بگم چون گفت که هدف دوستی هست من گرم نمیگرفتم وقتی ابراز دلتنگی میکرد و یکبار هم بهش گفتم تو همش میگی دوست دارم دلم برات تنگ شده برگشت گفت من نگفتم دوست دارم ) و دوبار ویدئوکال داشتیم یکبار قبل رفتن به سرکار و یکبار بعد برگشتن از کار و طولانی صحبت میکردیم حالا پریروز تو ویدیوکال سر یه موضوعی بحث کردیم اینم بگم به شدت آدم آرومیه منم با این بحث کردم و خلاصه چند بار گفتیم این مووع رو بیخیال شیم ولی باز ادامه دادیم و نهایت تمومش کردیم اوون به من گفت ما داریم بحث میکنیم ولی تو جوری حرف زدی انگار سر جنگ داری وخلاصه موقع خداحافظی ازش عذر خواهی کردم ولی شب زنگ نزد فردا صبحم زنگ نزد فقط یه پیام دیروزم بعد از کار زنگ نزد شب با هم بودیم تو روم تا اخر شب حواسش بهم بود ولی احساس کردم نه مثل قبل ازش پرسیدم دلخوری گفت از چی و اینا؟و بین حرفهاش گفت با من دعوا میکنی و خلاصه باز شب من خوابیدم و دیشب یه پیام داده سلام سلام و تمام
شماه چی فکر میکنید