میرم خونه شون چایی میاره به همسرم تعارف میکنه بعد به من میگه تو هم میخوری؟ اگه میخوری برو بریز برا خودت
یا مثلاً به بار رفته بودیم پیک نیک ما میخواستیم زودتر برگردیم. مادر شوهرم اومد مثلاً شام ما رو بده. ما یه بچه ۵ ساله هم داریم. کلا دوتا بشقاب غذا ریخت. یه پلو خوری و یه میوه خوری برا بچه مون! همسرم لب به غذا نزد گفت من میام نمیره. مادرشوهر غذا رو ریخت تو پلاستیک داد دستمون که بیاریم خونه بخوریم!
این اتفاقات خیلی پیش اومده. یه بار رفته بودیم پارک هندونه آورده بودن. بچه م هندونه رو دید دلش خواست. مادر شوهرم یه تیکه به بچه داد به تیکه به همسرم و سریع روشو پسوند گفت ببینند مگس نره! اومدیم خونه به همسرم گفتم چرا اون هندونه رو خوردیم و به من تعارف نکردی ؟ گفت فکر کردم میخواد به تو هم بده وگرنه نمیخوردم.
همسرم اگه حرفی به مادرش بزنه مادرش میانه به کولی بازی که من مسن هستم خودش بیاد از خودش پذیرایی کنه زنتو سوار سرت نکن و بهش رو نده