من همیشه باهاش مهربون بودم هیچ وقت باهاش بحث نکردم همیشه بهش میرسیدم و چشم میگفتم،بعد اصلا جدای از پرخاشگریش که اصلا عصبانیتش ملاک نداشت که من بدونم از فلانکار بدش میاد ممکن بود تو هر لحظه که پیشتونه یه خرکت شما عصبانیش کنه عصبانیتی که چشماشو گرد میکرد دندوتاشو فشار کیداد تند تند نفس میزد مثلا سر اینکه چرا اینترنتت روشنه،چرا روشلوارت خط افتاده،چرا لوازم ارایشت به قوطیش مثلا کرم مالیده،چرا شارژرت رو زمینه چرا تو مهمونی واسم میوه برنداشتی ....از لحاظ مالیم که جز خرید بله برون یه هزارتومنی خرج نکرد یعنی شماره کارتمو نداشت تو این یکسال بعد خساستش دیکه علنی شده بود،این اخری من کلا عادت دارم صبح و شب صورتمو با ژل شست و شو میشورم بعد بیرون بودیم برگشته میگه فک کنم فقط تو از اینا میزنی به صورتت و صورتتو با این چیزا میشوری،منظورش این بود بیا مث زنداداش و مامانم مثلا حموم به حموم با صابون بشور مثل اونا باش😑😑