امروز یه بهونه پیدا کردم چجوری بگم بهش مامانم اینا رفته بودن بیرون گفت نهار چی میپزی گفتم حال ندارم حالا عشقم برام سفارش میده پیچوند کلا اصلا برو خودشم نیورد من مامانم برام غذا گذاشته بود ولی خاستم ببینم اون چیکار میکنه چجوری بروش بیارم بسه دیگه هرچی سکوت کردم یه غذا چیه که پیچوند