من شوهر نامردم سنتی اومد خاستگاری خودش دیده بود منو پسندیده بود
اون زمان ۳ سال پیش من ی مدت بود شاغل نبودم قبلش کار میکردم و دانشجو هم بودم
بعدش تایم امتحاناتم بود ک اومد خاستگاری من کار نمیکردم
بعد عقد هم کلا دیگ کار نکردم درگیر مشکلات شوهر نامردم و خانوادش شدم از بس آزار میدادن
دانشکاهمم نذاشت ادامه بدم گفت ب درد نمیخوره نخون و فلان و اینا منم ادامه ندادم انصراف دادم
مادرش همش میگفت بابات برای پسرم چیکار کرده؟ خودشم میگفتم کمتر کار کن ب خودت برس میگفت نرم سرکار بابات خرجمو میده یا میگفت خوشبحالت تو خونه خوب میگیری میخابی مم باید کار کنم حتی ب برادرمم حسودی میکرد ک بابام پول میداد بره سفر ( مجرده)
میگفت کارگرام برام سود دارن تو چ سودی برام داری
آیتم بگم بابام اوضاعش خوبه شکر خدا شوهرم اومد خاستگاری خیلی پایین بودن نسبت ب ما بعد و کلا ی ماشین ۲۰۶ داست بعد عقد با من چند وقتی گذشت اوضاع مالیش کلی عوض شد و خونه و ماشینای دیگ و زمین اینا خرید
اوایل هم میگفت اگ دوس داری همش بریم بیرون از بابات پول بگیر توام خرج کن
حالا رفته درخواست طلاق داده میگ یکی بهتر از تو میخام بگیرم
تو این مدت سه سال عقد بهم زگیل تناسلی داد از قبل عقد داشته من بعدا فهمیدم
و اینم بگم با اینکه شاغل نبودم اما پول دستم بود و منم خیلی مهمونش میمردم و براش همه چیز میخریدم
شما بودین چیکار میکردین
مناسفانه رابطه کامل داشتیم وگرنه خودم تموم میکردم نو این سه سال