2777
2789
عنوان

قطع رابطه با مادرشوهر

118 بازدید | 13 پست

تو تاپیکای قبلی علت دلخوری رو توضیح دادم

دیروزم یه عنوان زدم که مهمون دارن و همسرمو دعوت کردن

منم بهم برخورد که اولن اسم منو تو دعوت نبرد از طرفیم هر وقت دلش بخواد خانم بی احترامی میکنه و بعد جوری رفتار میکنه انگار چیزی نشده

تو یه ساختمونیم و اونا طبقه بالای ما زندگی میکنن

منم نرفتم پایین همسرمم بخاطر من اصلا منزل اونا نرفت

با اینکه میدونم پدر همسرم دلخور شد شدیدا ولی برام مهم نیست و رو تصمیمم هستم و خداروشکر همسرمم پشتمه 

از اینجا به بعد چجوری بنظرتون رفتار کنم درست تره؟

کسی تجربه ای داره؟

چند وقت دیگه مهمونی مشترک هم دعوتیم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ما تو چنین شرایطی بودیمما رو بیرون کردن از خونه

چه مسخره

البته یه بار پدر همسرم با همسرم بحث کرد و همسرم گفت من از اینجا میرم

پدرش گفت کل ساختمون رو آتیش میزنم اگه بری

ولی بعدش متقاعد شد گفت هرجا دوس داری برو

الآنم فکر نکنم اینطوری بشه چون اینجا رسمه خونه رو پدر وقتی وضعیت مالیش خوبه برا پسرش میخره

خودمونم تو فکر فروش ساختمون هستیم که هرکی خونه جدا بخره

زندگی رو آسون بگی .کینه ای نباش 

از قطع ارتباط شوهرت با خانواده هم خوشحال نباش 

زندگی انقد ارزش و دوام  نداره که بخواد به قهر و کدورت بگذره 

 

بسیار نادر هستند  کلماتی  که ارزششان از سکوت بیشتر باشد.
وای اسی خیلی خودت دنبال بحثی



تاپیکارو خوندی؟

آخه دیونست زنه من واقعا آدمیم که کاری به کسی ندارم

زنه انتظار داره شبانه روزی برم خونشون بشورم بسابم هر وقتم میرم خونش میگه کجایی تا حالا میگم کار داشتم میگه توهم که همیشه کار داری  :/

کلا بی فرهنگه این چند وقتم بیخودی پیچید به من و سر سنگین شد بی دلیل منم دیگه تحملم سر اومد تحویلش نمیگیرم

چه مسخرهالبته یه بار پدر همسرم با همسرم بحث کرد و همسرم گفت من از اینجا میرمپدرش گفت کل ساختمون رو آ ...

ببین الان ۳ ساله شوهرم با کل خانواده ش فامیل حتی شهرش کات کرده و میگه حتی بمیرن هم نمیرم

ما خیلی بی حاشیه بودیم

بدلیل حسادت پدر مادر و برادر همسرم خیلی سعی کردم ما رو وارد حاشیه کنن نتونستن آخر بیرونمون کردن کلیم پشت سرمون حرف زدن

گاهی در یک مکان تاریک هستی و فکر می کنی مَدفون شده ای اما در واقع تو را کاشته اند 🌱 “کریستین کین”
زندگی رو آسون بگی .کینه ای نباش از قطع ارتباط شوهرت با خانواده هم خوشحال نباش زندگی انقد ارزش و دوام ...

من گفتم خوشحالم؟

همسرمم با خانوادش خوبه خداروشکر و بخاطر بی احترامی که به من شد فقط اونجا نمیره یعنی جایی که من نیستم

ببین الان ۳ ساله شوهرم با کل خانواده ش فامیل حتی شهرش کات کرده و میگه حتی بمیرن هم نمیرمما خیلی بی ح ...

چجوری بیرون کردن ؟

روشون شد؟

آخه اینجا کل خاندان میبینن پسرشو بیرون کرده جور بدی میبینن طرف رو

از طرفیم شما چجوری تونستین سرپا بشین؟

یهویی بیرونتون کردن کجا رفتین؟

تاپیکارو خوندی؟آخه دیونست زنه من واقعا آدمیم که کاری به کسی ندارمزنه انتظار داره شبانه روزی برم خونش ...

ببین تو یه ساختمون بودن همینه ،درسرهای خودشو داره 

اما خب تو هم نوکرشون نیستی درسته 

این مسئله رو بین خودتون حل کنید ،بگو مامان شما چه انتظاری داری از من مثلا اینکه هر روز بیام خونتون و کار کنم ؟ این منطقیه بنظرتون 

اگه مهمان داشتین یا کار زیاد داشتین من کمکتون هستم 


با زبون خوش بهش توضیح بده نه با کم محلی 

ببین تو یه ساختمون بودن همینه ،درسرهای خودشو داره اما خب تو هم نوکرشون نیستی درسته این مسئله رو بین ...

اگر حرف زدن مشکل رو حل میکرد همین کار رو میکردیم

ایشون حرف زدن بلد نیستن و فقط سر دعوا دارن

اگه میخواست رفتارشو درست کنه الآن این اتفاق 5 بار نمی افتاد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792