از ارزون ترین حسرت هام اینه که یکی برام یه شاخه گل رز قرمز بده🥲
یا بتونم برم کتابخونه یا کتاب بخرم و یا هدیه بگیرم
و یا حسرت اینکه پول داشته باشم
محبت مادر داشته باشم
توجه پدر داشته باشم
از این شهر کوچکی و بی امکانات منطقه ۳ دور شم
خرج کنم
برم کافه، سینما ،بازار
برا خودم یه پیتزا بزرگ بگیرم
خودم والیبال یاد گرفتم حتی رفتم مسابقه اش ولی دلم میخواست یه توپ داشته باشم برم تو یه سالن زیبا آموزش ببینم بازی کنم
یه گوشی داشته باشم
و یا یه تبلت یا لپتاپ که چشمام نابود شده با این مانیتور خراب و کسی اهمیت نمیده
برم آرایشگاه و به خودم برسم🙂
خیال ها چه زیبان🥺
شاید بعضی چیزا مثل محبت مادر رو نتونم تغییر بدم ولی تا آخر زندگیم سعی میکنم به چیزایی که دلم میخواد برسم 🥲
و اینم بگم که خانوادم دهک ۱۰ هستن ولی من صفر