مگه من راضی شدم؟مگه من خواستم؟😭😭 دوساله مرگمو هر روز با چشمای خودم میبینم روزی ک اومد خواستگاریم بابام گف پولداره فقط همین گفتم نمیخوام کتکم زد گفتم بکشی هم زنش نمیشم گف اون زنه بچه نمیتونه بیاره اونم حق بابا شدن داره گفتم ن فرداش مامانم گف بریم پارک خوشحال شدم چون جایی نمیبردن منو رفتم این اقا اومد مامانم پاشد رف ک این حرف بزنه باهام گف من زنم حامله نمیشه خودش میاد خانومش سیستانیه اومد گفت من ناقصم خودم انتخابت کردم از اینکه فامیل خودمو بگیره غریبه بگیره بهتره منم گریه کردم گفتم نمیخوام بابام خودش شیربها گرف خونه درست کردن همه رودعوت کردن خونه اخوندم اومد تموم شد بعد سه ماه رو پروفایل زنه دیدم عکس دوتا دخترو گفتم تو که دختر داری زنت سالم بوده گف ن پسر نمیورد بعدم فهمیدم دوتا پسرم داره
زندگی سگ بهتر از زندگی منه نفس کشیدن سگ شرف داره ب نفس کشیدن من😔😭خدا بابامو لعنت کنه خدا منو ورداره
کاش مامانم منو به دنیا نمیورد کاش دختر نبودم کاش میمردم