با یه پسری اشنا شدم تقریبا دو سه هفتس و فقط یبار دیدمش
بعد که جدی شد از شرایطم گفتم که تا فلان ساعت میتونم بیرون باشم و اینجور چیزا گفت درکت میکنم از کسی که تا فلان ساعت بخواد بیرون باشه خوشم نمیاد
الانم وقتی میخواد زنگ بزنه حواسش هس بتونم حرف بزنم و برا دیت بعدی گفت هر وقت خودت اوکی بودی بهم بگو
همون دیت اولم خیلی ازم پرسید که تایمت اوکیه یا نه میتونی بیای یا نه
نمیدونم حس میکنم خورده شیشه داره صبوره منتظره اعتمادمو بدست بیاره
شاید چون ادم خوب کم دیدم اینجور شدم نظر شما چیه