سلام
به خاطر شرایط مالی و ببکار شدن شوهرم،مدتی مجبور شدیم به شغلی مشغول بشیم که در شأن خانواده مون نبود البته حلال حلال. اونم تو عقد
متأسفانه یکی از همکاران شوهرم مارو دید
الان دوباره با شوهرم همکار شدن
اونم رفته به همه همکاران گفته که ما چه شغلی داشتیم
و سعی در تخریب همسرم داره
هربار میرم اونجا خجالت میکشم
میگم حتماً تو دلشون الان میگن این همه سعی میکنه باوقار باشه ولی خبر نداره ما میدونیم چه شغلی داشته
درصورتیکه واقعاً تو خوابم نمی دیدم همچین شغلی پیدا کنم
واقعا حلال نمی کنم
شاید بنظر خودش کار خاصی نکرده
ولی باعث شده احساس حقارت کنم
افسردگی بگیرم
از انتخابم بدم بیاد
توروخدا همیشه خودتون رو بذارید جای بقیه ، اگه خودتون خوش تون میاد تون حرفها رو پشتتون بگن ، اونوقت پشت بقیه بگید
جدی قربون خدا برم که فرموده غیبت گناه کبیره است الکی نیست که میگن قرآن معجزه همه زمانهاست