هر سوالی میپرسم با تندی جواب میده هرچی از دهنش در میاد بهم میگه کلا هیچ حرفی نمیزنیم مگه اینکه دعوا کنیم
دلیلش خیانتای بابامه از هردوتاشون متنفرم این چه زندگیه برام ساختن
تقصیرباباته. سعی کن درکش کنی
درک میکنم عزیزم
رشته ات چیه ؟
اول تاپیکت را که خوندم میخواستم بگم یه مشکلی توی زندکیتون هست که مامانت این اخلاقو داره بعدش خودت گفتی خیانت.
مادرتو درک کن، داره زجر میبینه و اگر خیانت وسط باشه مقصر باباته. به خاطر شما و ابرو و شاید نداشتن جا بعد از طلاق مونده
مامانم کلا بی مهره شاید تو قلبش دوست داشته باشه ولی هیچ وقت به زبون نمیاره کم حرفه
زود عصبی میشه و قضاوت میکنه
بابام ذاتش خرابه ذات رو نمیشه درست کرد فقط از خدا میخام یه دردی بهش بده بشینه با دردش وربره زندگی مونو سیاه کرده
اره میشه
یکی از دوستام شرایط مشابه رو داشت
دامپزشکی مشهد آورد
ولی خب اون میرفت تو اتاقش
گوشی میذاشت گوشش و درس میخوند
یا میدونم اینو مدتی کتابخانه میرفت که از فضای خونه دور باشه
بالا پشت بام و زیر زمین هم میگفت میرفته
و درس میخونده
اگر وضع مالی تون خوبه سالن مطالعه هم میتونی بری
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
14 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
