وقتی مامانم بخاطر سنگ کلیه، کلیه ش درد میگیره به هیچ عنوان نمیتونم صدای ناله هاشو تحمل کنم و میرم تو اتاقم درو میبندم و هنذفری میزارم
واقعا صدای ناله هاش به قدری برام زجر آوره که انگار هر لحظه با شلاق دارن کتکم میزنن
وقتی از دستم کاری برنمیاد خب چرا بمونم کنارش؟
من که نمیتونم برم سنگو از کلیه ش دربیارم یا یه کاری کنم زودتر دفع بشه
فقط واسش تو اتاقم دعا میکنم
صدای ناله هاش اونقدر عصبیم میکنه که دلم میخواد هرچی جلو دستمه رو بشکونم واقعا واقعا در این حد! خیلی خیلی زیاد عصبیم میکنه
خودمم نمیدونم چرا انقدر عصبی میشم دست خودم نیست
حالا عداب وجدان دارم ولی خب کنارشم بمونم بدتر خودم عصبی و به هم ریخته میشم حتی قلب درد میگیرم! من واقعا هیچ کاری از دستم واسش برنمیاد .
به نظرتون آدم بدی ام؟ اگه جای من بودین چیکار میکردین