دیده شوهرش با یه زن دیگه که خیلی هم باز لباس پوشیده بوده داره بدمینتون بازی میکنه...دوستم نشسته نگاه کرده تا تموم شده و زنه با یه دختره دیگه رفتن و شوهر اینم با دوستاش رفتن دوچرخه سواری...تا اینکه دوستم باهاش تماس گرفته که منم اومدم پارک بیا باهم برگردیم خونه...رفتن خونه بهش گفته که دیده با اون خانمه داشته بدمینتون بازی میکرده...شوهرش هم گفته زنه اومد بهم گفت میشه بهم یاد بدی خیلی بدمینتون دوست دارم یاد بگیرم..منم دسته بازی رو دادم بهش و یکم بازی کرد رفت...شوهرش گفته تو که منو میشناسی برا چی ناراحت شدی!!! شما باشید بهتون برمیخوره؟
من باشم اره خیلی
من باشم طلاق میگیرم
چی میگی
بله
من ن
چرا کس دیگه ای بهش یاد نداده
بله 😑
تازه حس میکنن کار خیلی خوبی کردن و خانوم نباید چیزی بگه
من بودم‌نگا نمیکردم همون موقع میرفتم دسته رو از شوهرم میگرفتم میگفتم بیا عزیزم خودم یادت میدم
کاش شوهر هیز من یه جا پاش حتی بدون منظور میلغزید تا ترکش می کروم
من به جا اون خانم بودم ولش می کردم چون زن می خاریده و شوهر از خدا خواسته بود
ن والا
لباس خیلی باز تنیس حال بهم زنا
صد درصد حق داره ناراحت بشهه مجردم البته من خیلی حساسم
شوهر اولم بود از عمو به خاله تبدیلش میکردم
ولی به شوهر دومم اعتماد دارم بر نمیخورد
من باشم نگاه نمیکنم همون موقع میرم جلو که هر دو نفر حساب کار دستشون بیاد.آخه زنا شما که میدونید مردا جلوی زن جماعت نه تو کارشون نیس چرا میرید کرم میریزید جلوشون.اونا زن داررررن
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
0 ثانیه پیش
1 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
