مثلا چند روز پیش شیشه های داخل یخچال رو میشستم توی بالکن و پسرم رو صدا میزدم و میگفتم از دستم بگیره بزاره رو زیر انداز
همش با اکراه ازم میگرفت و میگفت خودم کار دارم کارشم این بود که بره بازی کنه با داداشش
همش میگفتم شیشه رو درست بگیر از دستت نیافته ۵ دقیقه هم کار نداشت
شیشه رو بد گرفت و افتاد و هزار تیکه شد