چون خودمم دخترم از تاپیکام معلومه
باشش
بگو
بگو گلم
درخواست هم دادم بهت هر کجا که راحتی بگو
دلم میخواد واسه همیشه یا بمیرم یا برم جای دیگه هویت دیگه ای رو زندگی کنم😔
باش بگو
بعد یه چند ماه اون به من نخ داد و تهش درخواست دادو منم قبول کردم
روابطمون با هم خوب بود اون میگفت بریم همو بیرون ببینیم ولی خب بهش گفتم سخته شرایط برای اینکه همو ببینیم یه ذره بزار آشنا شیم بعد بریم بیرون
بالاخره شهریور شد و امتحانامون شروع شد یه روز که هر دو مون تو یه ساعت امتحان داشتیم من منتظر موندم بیاد منو ببینه ولی نیومد رفت خونه گفت کار مهم داشتم
بعدش یه بار دیگه دوباره سر امتحان گفتیم بریم همو ببینیم ساعت ده که من هنوز داشتم امتحان میدادم زنگ زده بهم و خب چون تو جلسه بودم گوشیم سایلنت بود بعد رفتم بیرون بهش پیام دادمو اینا بعد یه ساعت جواب داد زنگ زدم جواب ندادی گفتم حتما رفتی خونه پس منم رفتم😐
بعدش بعد از ظهری ازش پرسیدم دوستم داری گفت نمیدونم گفتم حست از اوایل کمتر شده گفت آره گفتم میخواییم کات کنیم گفت نمیدونم نظر تو چیه
من:
کات کنیم وقتی دیگه حسی بهم نداری دلیلی برای موندن نیست
امیدوارم موفق باشب
اون:
میشه زود تصمیم نگیری
من:
چه زودی
تو دیگه منو نمیخوای واضحه
نمیگی چرا حست نسبت به قبل کمتر شد
حاطر نیستی باهام تلفنی حرف بزنی
من میخواستم هر جور شده فردا بیام انقلاب ولی خب دیگه بنظرم بهتره این رابطه تموم شه تو نه منو دوست داری نه حتی اون خوشم میاد اول رابطه رو داری الان حس تو به من مث حس بقیه ی پسرای تو دانشگاهه به من ( بی تفاوت)
و دیگه هیچ پیامی نداد دو هفتس
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
