من بچم به دنیا اومد مادرشوهرم و شوهرم پدرمو دراوردن
میخوابیدم بچه شیر بدم حرف در میاوردن
ختنه میخواستیم کنیم مادرش باید احازه میداد
نمیذاشتن شیر خودمو بدم
بچه گریه میکرد شیشه میچپوندن دهن بچه
میگفتم رفلاکس داره باید بریم دکتر میکفتن مدرک دکتریت مبارک
۲ سالو نیم عذابم دادن