راستش من وقتی باردار بودم...خیلی حرص و جوش میخوردم...تازه ازدواج کرده بودیممم..منم حساس بودم...مادرشوهر و برادرشوهر و خواهرشوهرم همش اذیت میکردن..مادر شوهرم دعوا مینداخت..باعث دعوای منو شوهرم میشد..تموم این حرص و جوشا تو بارداری رو بچم انگار اثر گذاشت بچم بیش فعال شد..
خیلی ناراحتم..امروز همه چی یادم افتاده زیردووش همش گریم میومد...لعنت بهش..لعنتتتتتتتت
منکه نمیگذرم ازشون...
یه بار بچم شلوغ میکرد مادرشوهرم با طعنه گفت داروشو ندادی اینجوری میکنه..بخدا جیگرم سوخت از حرفش..مثلا این یه نمونه از رفتارشه..یه کار عادیشه مثلا..
بخام بگم صد صفحه باید بنویسم...
یا مثلااا نزدیکا یعروسی..خاهرشوهر عوضیمم اومد برا خرید عروسی..خیلی چیزا نمیزاشت بردارم..میخاستم مثلا لباس خاب بگیرم میگفت من دوتا دارم اصلا نپوشیدم نگیر به درد نمیخوره