تو تاپیک قبلیم نوشتم که مثل اینکه داره با یه دختر اوکی میشه و من بهش گفتم که چرا پس یه جوری با من رفتار میکردی که بهت حس پیدا کنم و اون زد زیر همه چیز و خیلی بد باهام صحبت کرد و گفتم که بهتره دیگه با هم صحبت نکنیم و گفت باشه دیگه بهت نمیدم
چند جلسه از ترممون مونده و من دیگه نمیخوام برم
قصدم اینه ترم بعد برم که یکم بهتر شده باشم
بعد اون بحثه دیروز بهم پیام داد چرا کلاس نمیای؟ به خاطر من؟ خواهش میکنم، لطفا
کلی خواهش کرد
گفت به خاطر من بیا :///
زنگ زد بهم برای اولین بار و جواب ندادم
گفت دوست نداری دیگه باهام حرف بزنی؟ بهت پیام بدم؟
گفتم چه حرفی مونده اصلا؟ گفت باشه
حالا نمیدونم چرا دلم نمیخواد ترم بعد کلاسمو عوض کنم و باهاش تو یه کلاس باشم
یه امید واهی که پشیمون بشه و برگرده بهم و این دفعه من دلشو بشکونم تا اروم بشم
ولی اگه رابطش با دختره جدی بشه؟
حس من میگه این یه آدم روانیه میخواد تو زندگیت باشه ولی در عین حال نمیتونه تصمیم نهایی بگیره ، اون که گفته تو اینستا یکیو پیدا کرده یا الکی گفته یا اصلا قضیه جدی نیست ، یجورایی هم دوست داره باهات باشه هم ازت مطمئن نیست ، اعتماد به نفسش پایینه در عین حال شکاک هم هست فکر می‌کنه احساسات تو واقعی نیست یه جورایی از اینکه درباره دخترای دیگه میگه میخواد خودشو پیش تو بالا بگیره چون احساس می‌کنه تو از اون بالاتر هستی به نظر زیادی مغروره
به عنوان یه دوست و همکلاسی مطمئنم دلش برام تنگ میشه
دخترره رو بهم اینجوری گفت که الان متعهدم به یک قلب. گفتم مبارکه، گفت چی مبارکه نه به باره نه به داره، همو نمیشناسیم فعلا کلی کار داره، فقط عکسشو دیدم من
فرداشم که بهش گفتم چرا با من جوری حرف میزدی که بهت احساس پیدا کنم بهم گفت احساساتت برام ارزشمنده ولی من الان متعهدم به کسی
مجازی متعهد شده😂
چرا مطمئن نباشه اخه؟ من ساده دوباره حدودا بهش گفتم که ازش خوشم میاد
دفعه اول گفت جدی؟ هیجوقت فکر نمیکردم دختری با لول تو از من خوشش بیاد.
حالا پیج این دختره که میگه رو دیدم. خیلی خیلی از من بهتره
معلومه وقتی اون بهش چراغ سبز نشون داده منو دیگه میخواد چکار؟
چند سال پیش به یکی گفته بود و ردش کرده بود
برای همین خودش بهم گفته بود که دیگه از رد شدن میترسه و نمیخواد غرورشو از دست بده
ولی اگه حسی بهم داشت حالا که من بهش گفتم یه چیزی میگفت
الان که دیگه اون شروع کننده نبود بخواد از رد شدن بترسه
گفتم نمیرم خیلی خواهش و تمنا کرد
من گفتم کلا نمیرم نمیدونه ترم بعد میخوام برم
بهش گفته بودم کلاسمو عوض میکنم، اون گفته بود نمیخواد تو بکنی خودم عوض میکنم
حالا فهمیدم کل بچه ها میخوان با هم تایمشو عوض کنن :))) و منم کرم افتاده به جونم برم باهاش تو یه کلاس
شاید برگرده
ولی اگه جدی بشه با دختره من خیلی روحیم بدتر میشه
من که میگم دختری در کار نیست تو رو دوست داره ولی همش یه شک به دلش میوفته تو شاید وسط راه ولش کنی اینجور آدما یه مشکلی دارن دست خودشون نیست نمیتونن تصمیم بگیرن اما از یه طرفم نمی‌خوان طرف از زندگیشون بره
