یه بار مادرم آش نذری قرار بود بپزه بعد خانواده شوهرم همراه با فامیل خودمون دعوت کرده بودیم مهمان فامیل خودمون زیاد بودن. بعد پسر خاله ام 14 سالش بود امده بود تو اتاق که خانوم ها بودن کنار دختر خاله ها و دختر دایی ها یه کنار نشسته بود و آروم گرم حرف زدن بودن! (دیدین معمولا جوان های هم سن تو فامیل با هم صمیمی تر هستن)
مدام خواهرشوهرم من صدا می زد که این پسر چرا تو زنونه نشسته بیرونش کن بره! منم مونده بودم که چی بگم! اخه روضه که نیست بخوام بیرونش کنم بگم برو تو مردونه ! بعد وقتی همه خانوم ها حجاب دارن بودنش معذب بودنی برای کسی ایجاد نمی کرد! از طرفی تو مهمونی نمی تونی برای خونه میزبان قانون تعیین کنی! می گفتم باشه و بعد وانمود کردم حواسم رفته تو پذیرایی و می رفتم!