2777
2789
عنوان

پژمرده

24 بازدید | 0 پست

امشب باز‌هم فرو می‌روم در باتلاق توهم، میبینم یاد‌هایت نیز قطره به قطره‌اش شیرین اما نیش‌اند! گویی وهمِ ظرافتِ گلوله را از دو تیله‌ی مشکین‌ات به ارث بردند، نگاه میدوزم یادهایت نیز با رایحهِ قهوه می‌آیند گویا بویِ نفوذگرِ تنت ظریف‌تر از تارهایِ ابریشمت در میانِ توهم و حقیقت رخنه کرده، حال در لا‌به‌لایِ لحظه‌هایم رسوخ کرده‌ای بی‌انکه خاکِ حضورت ته‌نشین شـود جانِ‌دلم، بی‌آنکه ذره‌ای تلخی‌ات از جانم رخت ببندد، هرچه عمیق‌تر می‌نگرم کشاکشِ شیرینیِ وهم و تیغِ واقعیت این دهلیز هذیان به من می‌فهماند بودنت تنها یه وهمِ بود اما زخم‌هایش واقعی‌اند!

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792