خانواده شوهرم تقریبا بامون کات هستن پارسال با ۱۰۰ بار زنگ زدن متقاعدمون کردند برا عروسی دختر خواهرشوهرمون رفتیم توی این راه که۱۵ساعت راه و کلی با بچه شیرخوار اذیت شدیم و خدمم کمی از نظر سلامتی دچار مشکل شده بودم... بااینکه همسرم گله زیادی کرد که شما ۱۵ ساله بامون رفت و امد ندارین حتی برا تولد بچه امون زنگ هم نزدین چطور بیاییم ولی بالاخره دلمون نیومد و رفتیم.....قول دادن که میان و باز از پارسال نیومدن..حالا امسال بعد از یکسال دوباره زنگ رو زنگ که بیاین برا عروسی دومی....بعد از ۱۵ سال دخترش بمن زنگ زد و تعارف کرد...پس فردا عروسیه...البته خود خواهرشو۶رم یکماه پیش هم بمون زنگ زد که ماه دیگه عروسیه..شما باشین میرین؟!اگه امیدی داشتم که رفتنم تاثیری داره و باعث میشه دوستیمون بیشتر باشه میرفتم ولی میدونم خبری نیست..اینم بگم فاصله مکان عروسی تا خونمون ۱۰ساعته پیش خونمون نیست که بشه رفت نشست و اومد
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
والا ماهم خاله عمو دایی عمه رو سال تا سال نمیبینیم ولی هیچوقت تو مراسم عروسی و عزا پا پس نمیکشیم رفت و آمد نیست ولی تو اینجور مواقع همیشه همشون حضور دارن