از بس با محبتن که وقتی نوجوون بودم سر سفره بهم میگفتن مفت خور. خب لابد میخواستن رژیم بگیرم کم بخورم همیشه خوش اندام بمونم😌
یا مثلا موقع انتخاب رشته و کنکورم چیزی رو انتخاب کردن که سریع به درامد برسم و برم اصلا مهم نبود من دوس دارم یا نه. یا اصلا علاقم میکشه یا نه
یا از بس که محبوب بودم هیچ کمک مالی دوران خرید خونه و ماشین دریافت نکردم قربونشون برم دلشون میخواست مستقل بار بیام😍
حتی موقعی که مدل ماشینمو ارتقا دادم یهو دیدن عوض کردم ماشین بهتر گرفتم مامانم دعوا راه انداخت باهام قهر کرد بابامم مدام ماشینمو مسخره میکرد. میخواستن با شرایط سخت زندگی آشنا بشم بنیادم قوی بشه😍😍
انقدر با محبت بودن که پسری که دلم میخواست رو بهشون نشون دادم و روش برچسب زدن. تموم تلاششون رو کردن تا اونو خیانت کار و بی چشم و رو برام جلوه بدن. میخواستن درد خیانت رو زودتر بچشم تا یه موقع خدایی نکرده واقعا اتفاق افتاد زیاد برام سخت نباشه🥰
بعدم که از شغلی که اینا برام پیدا کرده بودن انصراف دادم و رفتم پی علاقم منو بی کار حساب کردن. با اینکه الان صاحب چند تا کارمندم ولی از نظر خانوادم بیکارم و لگد زدم به حقوق ۱۵ میلیونی و استعفا دادم. تازه بیمه هم داشت. خب پدر و مادرن دیگه صلاح بچشونو میخوان دارن منو با طرز نگاه هایی که به یه فرد بیکار میشه آشنا میکنن😁
دیگه از بس لطف و محبتاشون زیاد بود که شرمنده شدم اخیرا خونه باغ خریدم تو فرمانیه تهران به کسی خبرشو ندادم. چون میترسیدم این دفعه با محبت های جدیدی روبرو بشم😂😂