بخوام نعمت های خدارو بشمارم خیلی زیادن
ولی خب من خیلی سختی کشیدم و الان اعصابم ضعیفه و افسرده شدم
همش تپش قلب و دلهره دارم
پدر و مادر و شوهر هر کدوم به یه نحوی اذیتم کردن،البته خیلی وقت ها هم خوب بودن،ولی خب زیادم بهم جفا کردن.
خواهرم مثل یه دشمنه که میبینمش حالم بد میشه
سه سال پیش مادرشوهر زندگی کردم و دخالت های خواهرشوهرام داشت زندگیمو نابود میکرد
کنکور نتونستم موفق بشم و دانشگاه نرفتم که حسرتش همیشه باهامه
روی همه ی اینا، بچه دار نشدن و واریکوسل شوهرمم اضافه کنید
حس میکنم یه مسیر پر پیچ و خمی رو اومدم و دیگه نا ندارم