این رفتارو یک ساعت پیش انجام داد
کلا با من رفتار درستی نداره اصلا دوسم نداره واسم نمیتونه خرج کنه بخاطر دوتا تیکه نون کلی سرم منت میزاره
سرم داد و بیداد میکنه مدام تهدید به کتک فحشم میده
بیرون نمیزاره برم کلا از من خیلی خیلی بدش میاد
حالا ماجرا چی بود این آقا هی سر من داد میزد و دنبال دعوا بود بعد از جایی برمیگشتیم زخم معده داره کاهو و موز و این چیزا فقط میخوره رفت از همونا خرید فقط موز هم چندتا خریده بود خونه نیاره
وقتی اومد گفتم تو خونه هم میوه تموم شده بود یوم میخریدی
گفت چرا بخرم؟تا الان تو خوردی من نگاه کردم حالا من میخورم تو نگاه کن
منم گفتم مگه من به تو ندادم اونی که بایر تصمیم بگیره کی نگاه کنه کی بخوره خداست
بعد اونم کل موزها رو خورد یدونه هم نداد بهم کل راه هم دعوا کرد من فقط گریه کردم تا میومدم جوابشو بدم میگفت ماشینو میزنم به تیر برق بمیریم دیگه هیچی نمیگفتم
اولش چرا خیلی دلم شکست حتی از خدا میخواستم تقاص پس بده
ولی بعدش گفتم مقصر خودمم و اون تقصیری نداره
چون یه زمانی خودشو بهم ثابت کرده بود و منو نمیخواست
ولی من با احساسات بچگانه گفتم که نه من عاشقشم و فلان و باهاش ادامه دادم به زور