2777
2789

خانواده ی من خیلی سنتی ان... من خب هیچ وقت از لحاظ پوشش و .... مثل اونا نمیتونستم باشم چون دعوام میکردن ظاهرمو رعایت میکردم و چادر سر میکردم ولی خودشون می‌دونستن من  اعتقادی به این چیزا ندارم... مامانم‌همیشه بهم‌میگفت تو تا مجردی نباید فرستادت دانشگاه وقتی ازدواج کردی برو  با اینکه من‌تو دوران مجردیم‌دوست پسر نداشتم ولی خب. فکر می‌کرد برم دانشگاه چیکار میکنم.... 

همیشه به بدنم گیر میداد به شکمم به صورتم و... نمیذاشت مثل دخترای هم سنم لباس بپوشم شلوارهای گشاد برام میخرید و خانوادم پول نمیدادن بهم زیاد... حتی نمیذاشتن برم سرکار که خودم پول در بیارم نیازامو برطرف کنم....

بقیه شو هستین بگم؟

بگو

چیزی‌ که آدمیزاد رو میکُشه، حسرته حسرتِ جاهایی که نرفته،کارایی‌که نکرده، حرفایی که نگفته.حسرتِ آدمی که دیگه تکرار نمیشه و هیچ‌کاری واسه نِگه‌داشتنش نکرده.. پیج کیک و شیرینی هام:Savina.bakes 😋🥰

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

گذشت من عاشق شدم و ازدواج کردم و دانگاه نرفتم. و چون سنتی نبود ازدواجم خانوادم ناراحت بودن و مخالف  ولی تحمل ازدواج با خواستگارای سنتی که مث خانوادم که آهنگ  گوش نمیکردن حتی  برام سخت بود.... 

ازدواج کردم  و   شوهرم بهم بارها خیانت کرد... حالا موندم تو دوراهی  تحمل شوهرم برام سخته ولی آزادی دارم اینجا خودم در آمد دارم که خرج خودمو در بیارم اما حالم از زندگی با یه مرد خیانتکار بد میشه... از طرفی اگر برگردم خونه مامانم    باز محدودیتا برمیگرده سرجاشون 

امروز خونه مامانم بودم. یه بار برگشت بهم گفت ورزش کن دو باره یه ساعت بعد به تیکه برگشت گفت من برات سنگ پا نخریدم چرا کف پات انقدر زبر شده؟ یه بار به رنگ‌موهام گیر داد   همش دنبال ایراد گرفتنه منم واقعا دیگه توان ندارم‌نمیدونم چیکار کنم  

الانم میگن تقصیر خودته شوهرت اینه. اگر با یه آدمی که ما می‌خواستیم ازدواج میکردی اینجور نمیشد...

خانوادم همش. تو فکر اینن  که کی چادر از سرش برداشت و به خودشون افتخار کنن دختراشون چادر دارن راستش من دیگه چادر نمیذارم ولی جلو اونا مجبورم چادری باشم چون فکر میکنن بی دین و بی خدام... نمیدونم طلاق بگیرم و خانواده ی متعصبمو تحمل کنم یا باشوهرم زندگی کنم و طلاق عاطفی بگیرم و حداقل یه زن آزاد باشم تا وقتی که رشد کنم و بی نیاز شم از همه 💔💔💔💔

خیلی افسرده و ناراحتم. خب چی میشد اگر جای تحقیر پول میدادین برم ورزش؟ چی میشد میذاشتین کار کنم یا دانشگاه برم که از دستتون فرار نکنم با یه مردی ازدواج کنم که با خودم میگفتم حداقل متعصب نیس

بستگی داره به چشم تو کدوم بد و کدوم بدتر باشه

با توضیحاتی ک دادی، وقتی از شوهرت جدا بشی و برگردی تو اون خونه علاوه بر محدودیتای مزخرفشون، سرکوفتم باید بخوری

چاره ای نیست ک بد رو انتخاب کنی و پولاتو جمع کنی حق و حقوقتم از همسرت بگیری و یه زندگیِ مستقل تشکیل بدی و از همسرت جدا بشی

اگر ماندگاری ندارید، یادگاری نذارید.

الان از دست اونا راحت شدی چون‌ محدود بودی برا کار کردن اما الان که محدود نیسی کار کن پولاتو جمع کن تا بتونی ازش جدا بشی و مهریه و حقو حقوقتم کامل ازش بگیر و جدا شو 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز