صبح رفتم نونوایی داشتم نون جم میکردم بچم تازه یکسالش شده توکالسکه بود گرفتم بغل بردم داخل بایه دست نون جم میکردم بایکی بچمو گرفته بودم دستام بی حس میشن نشوندم رو میزونوناروجم کردم
خانومه میگه چرابچه رو میزاری اونجا گفتم کجابذارم گفت بچه نجسه مااونجانون میزاریم