به معامله ای دیشب با خدا کردم
جریان از این قراره که من دانشجوی ترم ۷ژنتیک هستم
از ۱۲سالگی رویای مهاجرت و تحصیل در خارج از کشور داشتم
درسمو میخونم به اصافه ی زبان ، چون فقط اینا از دستم بر میاد ، بخش مالیش از عهده من خارجه
میخوام خدا بخواد برای مقطع مستر بورسیه استانی ایتالیا اقدام کنم که هزینه زیادی نداره ، و حدودا ۸هزار یورو سالیانه بورسیه میدن
حالا مشکل اصلی پوله ، که حدودا یه تومنی نیاز دارم
۷هزار تا برای تمکن، و حدودا ۳الی ۴عزار تا برای هزینه های قبلش و هزینه چند ماه اول زندگی تا بورسیه رو بدن
حالا این یه تومن امکان داره بدای مادرم جور بشه ، خونه پدری مادرم رو گذاشتن برای فروش ، که اگه بفروشن به مادر من یه تومنی میرسه، بهم گفت ، بهت کمک میکنم اگه بدن اونو
ینی الان رفتن یا نرفتن من بستگی به این پول داره. اگه جور نشه کلا منتفیه
خیلیی ذهنم درگیره به شدتتتت، اصلنم نمیخوای این خواستمو به زور از خدا بخوام ، چون میدونم صلاحمو خودش بهتر میدونه
بخاطر همین با خدا دیشب یه معامله ای کردم
بهش گفتم اگه پولی که نیاز دارم تاسال بعد همین موقع جور شد که شد ، رفتنم اوکی میشه و میرم ، اگه نشد لطفا یه کار با حقوق زیادم نشد عب نداره در حد ۹، ۱۰تومنی همینجا به اصافه ی یه ازدواج خوب برام مقدر کن
نطر شما چیه
شما تاحالا با خدا معامله کردین
بعدش به سودتون شد یا نه ؟؟