2777
2789

۲ساله ازدواج کردیم و همه چشمشون دنبالمونه با اینک هیچی نداریم

اینهمه غربت بکش چون تو شهر خودت کار نیست

اول زندگی از شهرخودمون رفتیم قشم بعدم کرمان

تک و تنها تو قشم زندگیو شروع کردیم

وسط مرداد تو اوج شرجی و گرما صب تا غروب تنها خونه بودم عصرا با شوهرم میرفتیم دور میزدیم یا خرید

هنوز ترومای سال اول زندگی باهامه

الانم استان کرمانیم

شوهرم کارش پروژه ایه و دیر حقوق میدن

وقتیم میدن همش میره جای قسط

غم دوری از خانوادم و قسط و استرس کم بود

ناخواسته بیبی و ازمایشم مثبت شد و اولش شوکه شدم چون شرایط اقتصادی سخته ولی بعد دلم خواستش انگار دلم گرم شد انگار دگ صب تا غروب تو شهرغریب یه دوست پیداکردم ولی عمر دلخوشی من فقط چندروز بود و شایدم کلا کاذب بود

من فک کردم معجزس ولی اینم یه غم رو غمهام بود...

هنوز دکتر نرفتم ولی دگ امیدی ندارم بتام پیشرفتش کند بوده و میدونم الکی دلخوش شدم😔

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز