جریان اینه که هفته پیش خانواده م از شوهرم یه توقع و درخواستی داشتن که شوهرم انجام نداد، توقعشون ب نظر من بی جا بود، حالا صبح مامانم زنگ زده شوهرم، از تمام جریانات گذشته به شوهرم گفته و تهدیدش کرده ک اگر ب من بگه دیگ میان وسط و طلاقمو میگیرن و گفته که ما پشیمونیم بهت دختر دادیم، حالا آخر هفته قرار بود بریم شهر ما و به خانواده م سر بزنیم، شوهرم میگه من تو رو میذارم خودم میرم مسافرخونه، برخورد به شوهرم میگم تو کوتاه بیا، میگ اگر بیام خونتون فک میکنن از تهدیداشون ترسیدم و غرورم میره زیر سوال، حالا خواهرم میگه مامانم بهش گفته شوهرمم حاضر جوابی کرده، بعدم دوست دارم بریم چون پدر مادرم و دو ماهه ندیدم از طرفی اونا هم میدونین قراره بریم خونشون، اگ نریم فک میمکنن کار شوهرمه و فک میکنم شوهرم بدعادت میشه
چکار کنم