ما نامزدیم
نهایتا هفته ای یکبار دیگه خیلی زیاد بشه هفته ای دوبار همدیگه رو میبینیم
هفته پیش شب خونه مادر شوهرم اینا بودیم(شوهرم دیروقت حدودا ساعاتی ۲ صبح از سرکار اومد دنبالم و رفتیم خونشون )
چون دیر وقت خوابیده بودیم دیر هم بیدار شدیم مامانش خونه نبود
شوهرم رفت چک کرد دید خبری از ناهار هم نیست
زنگ زد ب مامانش تا ببینه کجا رفته
مامانش بعد ۲۰ تا تماس بالاخره جواب داد گفت کار پیش اومده برام رفتم بیرون ، شوهرم گفت ناهار چی پس؟ مامانش گفت نیمرو بزن خب حالا:/
چند وقت بعد ک دیدمش با روی سنگ پای قزوینش گقت اینطور وقتا خودت پاشو ناهار درست کن
منم گفتم شما ی خبر میدادین ک خونه نمیمونید اونوقت من ی فکری برای ناهار میکردم
گفت آره اصلا وقت نشد ی پیام بدم واقعا
حالا آخر هفته دعوتم کرده خونشون برم یا ن؟
اونجا بهم خیلی بر خورد ، مگه من چند بار تو ماه خونتونم ک ناهار تخم مرغ بزاری جلوم؟!
حس میکنم خیلی خودمو سبک کردم چیکار کنم؟