از سرکارمیاد یبار ب بچه هاامحبت میکنه یبار شدید غرمیزنه
بامنم همینطوره
الان توپیدم بهش
چندتا شلواراورده برای کارشه ک من تا فرداصبح کوتاه کنم چرخ خیاطیم خرابه بادست بدوزم
من گفتم دخترم بخوابه میدوزم اینم نمیخوابید منم یکم گوشی دستم بود کنار گذاشتم گفتم تا من اینو بخوابونم احتمالا خوابم ببره
یهو شرو کرده بخواب بخواب یابرو گوشی دستت بگیر جا نمونی....
منم عصبی شدم گفتم چن ساله دارم باهات زندگی میکنم بجای پیشرفت همش پس رفت داشتی این وضع زندگی منه بداز ۱۵سال زندگی
خودمم اوراق شدم یه ادم مریض مریضیایی ک باید تو۷۰سالگی میگرفتم الان گرفتم
اصلا ثبات نداره توکارش شغلش و بااحمق بازی از دست داد والان دوباره دارم از صفرزندگی میکنم روم نمیشه کسی بیاد خونم