2777
2789

چه سوتی های دادین؟ بگین بخندیم😆

فقط 1 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

به روم نمیارم اما یه گوشه از قلبم برای تموم چیزهایی که حقم نبود ولی تجربه‌شون کردم درد میکنه... 💔🙃

بابام گفت یا چایی ببر یا چادر سر کن‌گفتم چایی میبرم.نه چایی بردم نه چادر سر کردم فقط ظرف میوه رو‌بردم پایش بلند بود. ظرف میوه رو بردم جلو پایش کوبید روی زانوی پدرشوهرم

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خودم نداشتم ولی خواهرم تو خواستگاری ای که شوهرش اومد گفت حق طلاق میخواید؟😐😑😑😑

در حالی که می خواست بگه حق طلاق میخوام🤣🤣🤣

دختر چشم ابرو مشکی که دل میده به بازیگرچینی         تو محلمون نداشتیم اون بازیگر چینی رو                       عزیزان من خواننده هستم یک پا😎😎😎😎😎😎😎

روز خواستگاری خونه نرفتم زنگم زدن جواب ندادم 😂😂

مگه میشه😐🤣

فقط 1 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

به روم نمیارم اما یه گوشه از قلبم برای تموم چیزهایی که حقم نبود ولی تجربه‌شون کردم درد میکنه... 💔🙃

بابام گفت یا چایی ببر یا چادر سر کن‌گفتم چایی میبرم.نه چایی بردم نه چادر سر کردم فقط ظرف میوه رو‌برد ...

🤣 🤣 🤣 

فقط 1 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

به روم نمیارم اما یه گوشه از قلبم برای تموم چیزهایی که حقم نبود ولی تجربه‌شون کردم درد میکنه... 💔🙃

جلوی مامانش یه ظرف شکلات و بیسکوییت گرفتم،بعد مامانش شروع کرد تعریف از خوشگلی و وقار و خانومی من

منم خجالت کشیدم ظرفو از زیر دستش رد کردم

بنده خدا دستش تو هوا خشک شد

با احترام،درخواست دوستی پذیرفته نمیشود//💍🤍👩‍❤️‍👨

یه سوتی مشترک بین خواستگارام

من‌ برای صحبت روی تختم می‌نشستم برای خواستگارا صندلی مطالعه رو میزاشتم جلوی میز تاشو که با فشار دست روش صدا میداد و باز می‌شد 

هر خواستگاری میومد بشینه آرنجش میخود به میز و تق باز می‌شد طرف یه متر می‌پرید هوا منم خنده😐🤣🤣🤣🤣

خاستگار اومده (عمم برا پسرش پسرشم همراهش بود)(نگفته بودن ک برا امر خیر اومدن جلوشون با داداشم دعوا کردم هم دیگه رو رو زمین خوابوندیم اونا قش قش میخندیدن



ولی جواب خیر شنیدن🤣🤣

❣️خدا عشق است و مادر کعبه عشق❣️محمد اسم پسرم هست

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

اگه‌

asraam | 1 روز پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز