بعد از ظهر گفتم بهتون
شب بعد شام دوباره حرفو کشید وسط کفت دوست داری تعریف کن
گفتم دوست ندارم ولی انقدری دوستت دارم که به خواستت احترام بذارم😆 حسابی خر کیف شده بود😂
خلاصه یخورده ناز کردم یه چنتا خاطره بد تعریف کردم خودمو زدم به غش و گریه و هی گفتم خیلی زجر کشیدم واقعا تعریف کردن اون اتفاقات برام دردآوره و این چرت و پرتا 😂😂
گفت باشه نمیخوام اذیت شی ولش کن
سیاست زنانه را پیش آیناز بیاموزید💪🏻💪🏻(خودتون بهم گفتید اینجوری کن هیچ ع.نی نیستم😂)