این پسره ۳ ماه باهاش بودم با خواهرشم ۳ ساله دوستم خیلی دوسم داشت توجه میکرد ولی اصلا هیچ وقت به دلم نشست زیاد
یکمم کثیف میومد خیلی حالم بد میشد
ولی همه جوره توجه میکرد
من چون به فکر اون ۶ ساله بودم بهش گفتم تورو نمیخورم میخوام برگردم به این
چون رفته بودم پیویش قرار بود برگردیم ولی هیچ وقت برنگشتیم تهش یکی دو روز حرف زدیم آخر بلاک کردیم
پسره ویس داد گریه کرد خواهرش اومد جلو در گفت نمیاد خونه فلان
آخر زد زیر گوشم خواهرش منم نتونستم چیزی بگم چون جلو درمون اومده بود بزور بردمش اونور فقط
از اون قضیه ۳ ۴ ماه میگذره پسره پی داده که بیا فراموش کنیم همچیو فلان
منم گفتم باید فکرام کنم اگه کاریم کردم واقعا وابسته بودم و اشتباه کردم نباید اصلا میومدم تورابطه
الان از یه طرفی اینکه ابجیش زده زیر گوشم رو مخمه نمیتونم برگردم
پسره نمیدونست دیشب بهش گفتم گه خواهرت اومده زده زیر گوشم گفت خواهره غیرت داره بهش بر خورده
گفتم مگه من با اون تو رابطه بودم اصلا
گفت هر چی بوده گذشته مثلا رفیق بودین با هم درست نیست اینجور مهم الانه
منم بهش گفتم خبر میدم بهت
ک برگردم یا نه
بنظرتون چیکار کنم شما بودین بر میگشتین