مهریشو کامل گرفته رفته بود با داداشم زندگی کنه حالا داداشم گفته از پس هزینه هات برنمیام برو پیش بابام بعد دوسال قهر و دادگاه و فلان با بابام
داداشم کلا ۱۹سالش بود مامانم سر داداشم گذاشت از خونه رفت چون بابام بخاطر سیگار داداشمو دعوا کرده بود
حالا داداشم معتاد شده میگه برو من نمیتونم کار کنم خرج تورو بدم
بابام میگه نمیخوامش حس میکنم یکی دیگه رو زیر نظر داره ولی واقعا ب بابام حق میدم ماشین زیر پاشو برا مهریه ازش گرفتن تا قرون آخر مهریه جهیزیه و طلاهاشو گرفت مامانم