سلام عزیزم
عین برج زهر مار بود همش پیش دوستاش بود و عروس بیچاره تنها شوهرم هی میرفت میاوردش ولی باز دوباره میرفت
فیلمبردار و روانی کرده بود انقد که بهش گفت به عروس نگاه کن
شوهرم ازش پرسیده بود چرا اینجوری رفتار میکنی گفت از صبح درگیر عکس و عکاسم خسته شدم