نمیدونم واقعا تاپیک خیالی هست فیک هست یا واقعیت داره
ولی هرچی هست اگه واقعی باشه خیلی دردآور هست
من نمیدونم بعضی ما خانما وقتی مادرشوهر میشیم چرا ناخواسته بدجنس میشیم
طرف عروسش داره ازش نگه داری میکنه و داره لطف میکنه چون واقعا وظیفه عروس نیست نگه داری از مادرشوهر
بعد سقط کرده و مادرشوهرش عین خیالش نیست تازه شوهرشم طرف مادرشو گرفته
میخوام به اون خانم بگم چرا اصرار داری از همچین شوهر بچه ننه ودهن بینی بچه دار بشی که چی بشه
احترام به بزرگتر واجبه ولی تا جایی ک طرف احترام خودشم نگه داره
مادرشوهر اومده خونه عروس لنگ رو لنگ انداخته دستورم میده راه به راه
تازه خرده فرمایش دارن ک الان برو آزمایش فردا نرو
چرا از اول حدومرز نمی زاری برای رابطه هاتون وقتی میبینید طرف جنبه خوبی کردن نداره مثل اشغال پرتش کنین بیرون
اصلا به مادرشوهر شما چ مربوطه کی برید آزمایش کی برید سونو
خوبی ک از حد بگذرد نادان خیال بد کند
برا دیگران دلت نسوزه ک ی جای دیگه ات میسوزه
بذارید دعوا بشه بذارید دلخوری درست بشه ولی طرف حد خودشو بفهمه
من خودم اون اوایل ی بار. از مادرشوهرم بعد عمل پرستاری کردم و ایشون براش شبهه درست شده بود ک من نوکر وپرستارشم وخونه پسرش خونه خودشه هر وقت بخواد بیاد وبره
باور کنید چنان گذاشتمش کنار و دلخوری درست شد ک حد خودشو فهمید بعدها حتی عمل کرد من ی زنگم بهش نزدم دیگ وواقعا کارساز بود و فهمید من اوه کاری میکنم لطفم هست نه وظیفم هر چند شوهرم میرفت تو قیافه محلش نمیزاشت شوهرمم میدونست حرفی بزنه دعوا به پا میکنم چیزی نمیگفت فقط قیافه میگرفت
به درک بذار مادرپسر ناراحت بشن بذار دلخوری درست بشه اصلا دعوا بشه ولی بفهمن توام آدمی باید بهت احترام بذارن نوکر درخونه باباشون نیستی که