یه دختره که دبیرستانیه خانوادهاشم خیلی مذهبیان، درسش خیلی خوبه ولی از اون شیطوناست که جلوی خانوادهاش یه طوره پیش رفیقاش یه طور دیگه
بعدها متوجه میشه مامانش یکی دیگهاس و اسم مامانش طلاعه، یه مادربزرگم داشت که خیلی باهاش خوب بود ولی فوت میکنه
بعد با یه پسره به اسم حامد رفیق میشه و اینا یه اتفاقایی پیش میآد که دختره تصمیم میگیره مذهبی بشه
😂کسی میدونه بگه چند ساله تو ذهنمه ولی پیداش نمیکنم