اون ازدواج کرده یه بچه بزرگ داره
خیییلی پولدارشده سوادش پنج ابتداییه دنبال کار صنعتی و باغداری و ماشین سنگین رفته الان چند تاچند تا خونه مغازه ویلا ماشین سنگین و... داره
من ازش خوشم نمیومد و نمیاد اصلا از حرف زدنش از ظاهرش از همه چی
بعد هی اطرافیانش میگن اون اخلاقش چقدر خوبه البته به من ربط نداره سفرهای خارجی نشست و برخاست با وزیر و کله گنده های کشور داره
همسر من درآمدش زیر سی هست و زندگی مرفهی اصصصلا ندارم اما چند وقته هی پیام میده به بهونه احوالپرسی و حالا میگه بیا خونه مغازه بدم بهت در عوض بیا با من
نکبت بیشعور زنش هم میدونه نمیدونستم اصلا تو همه مدت زنش هم میدونه ـوقتی به خواهرش گفتم این اینژور میکنه رفته بهش گفته زنش گفته منمیدونم اون میخواسته شوخی کنه شوهر من پاک پاکه خارج هم میره اهل هیچی نیست اون شوخی میکنه
مگه میشه صد بار بگی به من پیام نده زنگ نزن اونوقت ادامه بده زنش هم بگه داره سر به سر میزاره