یه بار کات کردیم و برگشت اصرار داشت که باهام باشه، منم ته دلم خالی بود که آره اون منو قبلا ۱ بار ول کرده ☹️ نق زدم ولی اصرار داشت آخرش گفتم باشه و ارتباطمون قشنگ شد و خوب بودیم با هم.
بعدش بهم گفت بریم قرار برای آشنایی بزاریم، پیشنهاد بوس و بغل داشت من قبول نکردم و دیدم اصرار میکنه گفتم حرف نزنیم و چت و فالووینگ ها رو دو طرفه پاک کردم و بهش بی محلی کردم.
حالا هم پیام میدم میگم دلم براش تنگ شده، سرد هس و بهم بی توجهی می کنه انگار میخواد تلافی کنه، چن باره پیام میدم ولی سرده منم میرم میام پیام میدم آخرش پاک می کنم. این اواخر منم در جواب بی توجهی هاش نق زدم که آره تو بهم توجه نمی کنی مرد زندگی نیستی شماره ام پاک کن حالا هم پشیمونم بهش میگم با هم باشیم و بهش علاقه دارم. میگه خب بهم جواب رد میدی و بهم بی احترامی می کنی. ما اخلاقمون به هم نمیخوره. جلوم مغرور بازی درمیاره.
آخه مگه من چیکار کردم؟ چت ها و فالویینگ رو پاک کردم و وقتی بهم توجه نمی کنی نق میزنم. (البته فکر کنم این نق زدن هام به غرورش برخورده چن بار)
بهت حرف بدی نزدم که تهمت اینا نزدم که بی احترامی شه.
خیلی تو دلم مونده نمی دونم چیکار کنم🥲
اصلا نمیتونم فراموش کنم