یه ذره عزت نفس ندارم اونی ک دوسش دارم ازم استفادشو میکنه و میره باز من عین خرا دوسش دارم اونقد بهم بی توحهی کرده اونقد بهم ظلم کرده ک دارم سکته میکنم اما خدا هی داره اونو بالاتر میبره
اومده بهت یاد بده عزت نفس داشته باشی خودتو تغییر بدی خودتو دوست داشته باشی ارزشمند بدونی غرورتو تاج سرت کنی و دل رو فقط بسپاری به لایقش
خب بالاتر رفتنش ربطی به ظلم شما نداره که
به خاطر تلاششه
چ ربطی به خدا داره خودت عاقل باش یکم خودخواه باش خودتو دوست داشته باش گور بابای بقیه
اخه آبروی رفته م چی بر میگرده?یه بار باهش رفتم بیرون رفت خوراکی بخره واسه خودش اونوقت اومد تو ماسین نشست طرف اکمد خوراکی و کارتو بهش داد احساس میکنم از قصد ایحکارو کرد ک طرف من ببینه شهر ما کوچیکه اخه
خوب ادامه ک نمیدم باهاش مطمنم اما الان این احساست منو داره اذیت میکنه مثلا اینکه آبروی من براش مهم نبوده مثلا رابطه ش انجام میداد دیگه منو نمیدید و میرفت یا اینکه همش میگفت فامیلای شما همسون گدان و ب درد نمیخورن یا میگفت اکثرا دوس دخترام از طرف شما بودن همشون ب درد نخور این رفتاراش حرفاش ایت بدیاشو چطور فراموش کنم احساس حقارت بهم میده تازه ب عرضم فراموش کنم اون اصلا براش مهم نیس باورت میشه تازه شناختمش
اگه بهت ضرر جسمی رسونده اقدامی بکن
اگه ضرری نداشته که ولش کن
نه دوست پسر خوبیه نه شوهر ازش درمیاد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز